شور شیرینی شهرُ رمضان است دو چشمت
مشهد «أشهدُ أن لا»ی اذان است دو چشمت
آه یا مریمُ ما کانَ ابوکِ إمرءَ سَوءٍ
از چه با این همه پاکی نگران است دو چشمت
خواب و بیدار به درک شب قدرش نرسیدند
ألذی اُنزلَ فیه القرآن است دو چشمت
گرهی بین دو ابروی کمانت اگر افتد
أصلحوا بینهما طائفتان است دو چشمت
ای دو چشمت زده از شدّت سبزی به سیاهی
پشت مژگان تو مُدهامّتان است دو چشمت
چشم وا می کنی انگار دو دریاست، دو خورشید
مرجَ البحرین یلتقیان است دو چشمت
می کند گاه به گاهی سوی عشّاق نگاهی
فسیَکفیکهُمُ الله؛ چنان است دو چشمت