نماند عطر کلام تو در انحصار زمان محبوس

شاعر: پروانه نجاتی

۲۵ خرداد ۱۳۹۱ | ۱۶۸۹ | ۲
نه، مرگ حادثه بود، اما، برای من، نه که اقیانوس
که مرگ منزل تقدیر است برای خواندن یک ققنوس

کنار بستر تو تا صبح، ستاره ها همه چرخیدند
و چرخ...چرخ...زمین چرخید شمارش رقمی معکوس

و صبح بوی قیامت داشت وَ طعم تلخ هراسیدن
و بوی مضمحل تردید و طعم سوخته ی افسوس

به انتشار نفس هایت نسیم ها همه کوشیدند
نماند عطر کلام تو در انحصار زمان محبوس

و قرن، قرن تو شد ای مرد! و عالم از نَفست پر شد
و داشت نام تو را تمثیل وَ کرد چشم تو را فانوس!

پروانه نجاتی

  • متولد:
  • محل تولد: بهبهان
  • کارشناس ادبیات انگلیسی
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 2 با 1 رای


نظرات

شاهد
۱۵ بهمن ۱۴۰۲ ۰۸:۲۴ ب.ظ
من شاعر نیستم اما شعرهای انقلابی وحماسی که یاد اور رشادت های جوان ها وشهیدان عزیزی هست که خون هایشان ریخته شد تا نهال انقلاب پابرجابماند از شعرهای شما واقعا خوشم می آید آن قدر که به دیگران هم از زیبایی شعر های شما گفته ام تا بخوانند.

soraya
۱۱ بهمن ۱۳۹۸ ۰۶:۵۷ ب.ظ
بسیار عالی بود شعرات،روحم را تازه کرد