از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد

شاعر: فاضل نظری

۰۸ فروردین ۱۳۹۶ | ۱۱۹۶۰ | ۷
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به آینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد

خورشید، ذره بین به تماشای من گرفت
آن گاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت
بی تابی مزارع گندم شروع شد

موج عذاب یا شب گرداب؟ هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم... شروع شد

فاضل نظری

  • متولد:
  • محل تولد: اراک
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.92 با 113 رای


نظرات

سید احمد
۱۵ شهریور ۱۴۰۲ ۰۳:۳۷ ق.ظ
در یک کلام....لب مریزاد.
گفتی غزل غزال دلم صید دام شد
این توسن خیال چه رندانه رام شد
وز شهد شکرین تمام سروده ها
چونان عسل ز کلام تو کام شد

فاطمه
۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۰۳:۳۸ ق.ظ
مرحبا استعداد گم شده ام هستی

کرامت‌الله مشتاقی
۳۰ دی ۱۴۰۱ ۰۲:۳۳ ق.ظ
خدا حفظتون کنه استاد نظری
خدا حفظتون کنه .عااااااااااااااالی هستید

محمود احمدی بروجنی.
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ ۰۳:۵۵ ب.ظ
ارتباط معنایی دومصراع هربیت ضعیف است

...
۲۹ اسفند ۱۴۰۰ ۰۶:۴۷ ق.ظ
فوووووق العاده زیبا ست. 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻

مهدی
۰۲ مهر ۱۴۰۰ ۰۱:۱۹ ق.ظ
آقا چه معنی داره یه نفر اینقدر گیرا و زیبا شعر بنویسه؟؟؟
ببخش اگه نظرم شاعرانه نبود، فقط حقیقت داشت!

خسروی
۱۵ دی ۱۳۹۸ ۱۲:۰۸ ب.ظ
خلی این غزلو دوست دارم. فوق العاده است