شاد و خوشحال یا مَه و ماتم!
شنبه ی بعد انتخاباتم
عده ای نفی می کنند مرا
عده ای می کنند اثباتم
گاهگاهی دچار تفریطم
گاهگاهی اسیر افراطم
صبح، مسرور احترام اما
شام منفور اعتراضاتم
پی توضیح "من چه کردم ها"
پی توجیه اشتباهاتم
عابد و کدخدای آبادی
مست و لایعقل خراباتم
بعضُها فوقَ بعض فی ظلمات!
مَثلُ نورهِ کمِشکاتم
شنبه هایم بدون تو رفتند
بسکه نالایق ملاقاتم
آخرین جمعه! می رسی از راه
عاشقم عاشق تماشاتم