بنان لحظه هایم خوش بخوان در عصر دلتنگی
شاعر: زهرا محمودی
۲۴ مهر ۱۳۹۶ |
۱۴۹۵ |
۰
به زیر پلک هایت می کشی نقش گلستان را
بهاری کرده ای با هرنفس خواب زمستان را
طراوت می چکد ازساحل پرشور چشمانت
به دور گردنت پیچیده شال سبز گیلان را
تمام رودهایت مثل رگهای روانی که
نوشته در کتاب زندگی تصمیم باران را
تویی آن مادر عاشق که با دلواپسی هایت
پر از مرغ مهاجر کرده ای آغوش تهران را
تو داری قلبی ازجنس طلا در سینه ی پاکت
بغل وا کرده ای مهمان کنی شاه خراسان را
صدای تیشه ات در بیستون ازعاشقی دم زد
به رقص آورده ای گلپونه های طاق بستان را
هنر می پروری در دستهای شا عرت حتی
به ذوق آورده ای" تو" صاحبان سبک و دیوان را
اگر چه زیر بم لرزید و مشتی خاک سهمش شد
به خون دل برایش می بری قالی کرمان را
بلا دور از تو و دامان پرمهری که از لطفش
گرفته برسراین مردمان دروازه قرآن را
خلیج فارس می خوابد به زیر سایه ات اما
مبادا در حریمش حس کند ناخوانده مهمان را
بنان لحظه هایم خوش بخوان در عصر دلتنگی
بخوان در گوش دنیا تا ابد آواز ایران را...