آمد درست از میانمان رد شد
شاعر: م. مؤید
05 خرداد 1397 |
1390 |
0
می توانست از سوی راستمان بگذرد
یا از سوی چپمان
اما
آمد درست از میانمان رد شد
و تو را کند و با خود بُرد
و من تقریبا
طعم_ میانمان جدایی افتاد_ را دانستم
و برای چندی
گل ها را از یاد بردم
و به اسب ها
نگاه نکردم
بانو گفت:
نه نمی شود باورنکن!
و من باور نمی کردم که خیابان
به اندازه ی یک کوچه ی تنگ
تنگ است
و مرگ ناچار است از میانمان بگذرد