پیاز نصف شده ، بغض آشپزخانه...
شاعر: میثم داودی
۲۹ آبان ۱۳۹۷ |
۲۳۷۷ |
۳
پیاز نصف شده ، بغض آشپزخانه
و اشک رنده ی تیز هزار دندانه
لباسشویی و دلشوره های معمولش
«که باز کف به لب آورده است دیوانه »
سکوت تلوزیون در سیاهی مطلق!
به شب رسیده یک صبح ناامیدانه
برنج نام همان گریه ی رسوب شده ست
که خورده است پلوپز از آن دو پیمانه
صدای زنگ در نیمه باز یخچال و
زنی که یخ زده بر میز ، دست بر چانه
نشسته است پریشان ، فقط می اندیشد
به تار موی سفید نشسته بر شانه
به دخترانگی و آشنایی اش با خویش
_چقدر آینه با او شده ست بیگانه_
به اینکه دور خودش پیله بافته ، او که
تمام عمر صدایش زدند پروانه
به آزمایش نازایی اش که هرهفته
پرینت می شود از شرمگاه رایانه .
صدای چرخش بغض کلید را در قفل
شنید و اشک خودش را نشاند ، دزدانه
رسید شوهرش از راه ، شاخه گل در دست
و عطر خنده دوباره شکفت در خانه !
.....................
ز نعره کف به لب آورده رود دیوانه
هراز ، اشتر مست هزار کوهانه
حسین منزوی