مادر نگفته بود که بابا شهید شد
شاعر: مریم سقلاطونی
۱۵ تیر ۱۳۹۱ |
۱۷۹۲ |
۰
سالی گذشت، باز نیامد وَ عید شد
گیسوی مادر از غم بابا سپید شد
امروز هم نیامد و غم خانه را گرفت
امروز هم دو مرتبه باران شدید شد
مادر کنار سفره کمی بغض کرد و گفت:
امسال هم بدون تو سالی جدید شد
ده سال تیر و آذر و اسفند... و خون دل
تا فاو و فکه رفت...ولی نا امید شد
ده سال گریه های مرا دید و بغض کرد
حرفی نزد، نگفت چرا ناپدید شد
ده سال رنگ پنجره های اتاق من
هم رنگ چشم های سیاه سعید شد
بعد از گذشت این همه دلواپسی و رنج
مادر نگفته بود که بابا شهید شد