که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری
شاعر: علی محمد مودب
۱۳ دی ۱۳۹۸ |
۱۸۴۸ |
۰
تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شبهای دهشت تا سحر با ماه بیداری
تو دهقان زاده از فضل پدر مهریست در جانت
که میروید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری
دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدند بر دستت کبوترهای بسیاری
چنین رم میکند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری
دلت را سر به زیریها، سرت را سربلندیهاست
خوش آن معنا که بخشیدهست چشمانت به سرداری
ز ما در گریههای نیمه شب یاد آور ای همدرد
تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری