تو رفته بودی و باران به شیشه می کوبید
شاعر: بهروز جلیلوند
۰۴ بهمن ۱۳۹۸ |
۱۵۱۳ |
۲
حیاط کوچکمان حوض داشت، ایوان داشت
"بهار بود و تو بودی و عشق" جریان داشت
بهار بود و تو بودی و کوچه ای نمناک
چقدر چتر تو یادش بخیر، باران داشت
چقدر دست تو آن دست مهربان نجیب
برای پرسه ی شبهایمان خیابان داشت
اتاق من به تماشای جای خالی تو
برای طاقچه، آیینه داشت گلدان داشت
به شوق آمدنت بود و بغض رفتن تو
اگر که خنده ی من لحظه های گریان داشت
تو رفته بودی اما چراغ، روشن بود
اتاق کوچک قلبم هنوز مهمان داشت
تو رفته بودی و باران به شیشه می کوبید
چقدر عطر تو در جان خانه جریان داشت