شب قدر است قدر خویش را میدانم آیا من
شاعر: محمدحسین نجفی
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ |
۱۳۳۹ |
۰
کشاندم با چه رویی خویشتن را تا به اینجا من
به مسجد دعوتم کردی چه کاری داشتی با من؟
ملایک بندگانت را صلا دادند اما حیف
چه شبها تا توام خواندند و جا ماندم چه شبها من
هبا بود و هدر یک سال پیش از این و امشب هم
کتابت میشود تقدیر یک سال من اما من ...
سعادت یا شقاوت؛ هان؟! چه تقدیری رقم خوردهست
چه راهی را از امشب میروم تا صبح فردا من
خدا جاریست در دلها و از این مهر بیپایان
تمام مردم امشب توشه میگیرند الا من
هواخواه کدامین دیدگاهی؟ نور یا ظلمت؟
پس از این بیقرار چیستی ای چشم تردامن!
ببار ای چشم تا امشب نریزی آبرویم را
مبادا او که خوابیدهست من باشم مبادا من
شب قدر است قدر خویش را میدانی آیا تو؟
شب قدر است قدر خویش را میدانم آیا من؟