نجار قصه، دوست جنگل نمی شود

شاعر: اعظم سعادتمند

27 مهر 1401 | 472 | 0

نگذار تا تو را بکشاند به بازی اش
با آن نگاه موذی از خویش راضی اش

نجار قصه، دوست جنگل نمی شود
دقت بکن به خنده ی دندان گرازی اش

در فکر خشک کردن انبوه شاخه هاست
طبق محاسبات دقیق ریاضی اش

با ژست باغبان به تو نزدیک می شود
بشناسش از تملق و گردن فرازی اش

از بیخ ریشه می بُرد آن گاه می بَرد
ما را به کارخانه ی کبریت سازی اش

ما را به جان هم که بینداخت، می شود
خود خانه ی عدالت و خود نیز قاضی اش

اعظم سعادتمند

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 4 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.