مادربزرگ عطر برنج شمال بود

شاعر: علیرضا نورعلی پور

17 فروردین 1402 | 3004 | 3


مادربزرگ عطر برنج شمال بود
کم بود نان سفره اش اما حلال بود

در دست های ظرف گل سرخی اش مدام
یک قاچ سیب و چند پر پرتقال بود

یادش بخیر! آمدن از خانه ی عزیز
بی پاکت نخودچی و کشمش محال بود

با او همیشه قصه و سوغاتی و غزل
با او به قول ما نوه ها عشق و حال بود

غیر از علی نبرد به لب نام دیگری
پیشش پدربزگ، تمام و کمال بود

مادربزرگ پیش خدای بزرگ رفت
او مرد؟ این همیشه برایم سؤال بود

"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق"
او هست، خواجه! شعر تو شاهدمثال بود

علیرضا نورعلی پور

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.29 با 28 رای


نظرات

رضا
20 فروردین 1403 11:10 ب.ظ
خیلی دلنشین و روان 🌹

سلام
27 آبان 1402 09:27 ق.ظ
سلام/زیبا بود

سعید
08 اردیبهشت 1402 01:23 ق.ظ
با او همیشه قصه و... نه (غصه)