این شغل مادرزادی ام را دوست دارم

شاعر: زهرا سپه کار

۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | ۵۸۹۵ | ۲۰

من یک زنم آزادی‌ام را دوست‌دارم
ایرانی‌ام، آبادی‌ام را دوست‌دارم

در سایه‌ای مردانه دلگرمم به فردا
من همسر مردادی‌ام را دوست‌دارم

هم مادر و مادربزرگم خانه‌دارند
این شغل مادرزادی‌ام را دوست‌دارم

مُهر مرا از جانمازم باز برداشت
با کودک خود شادی‌ام را دوست‌دارم

می‌گیرمت ای بچّه آهوی گریزان
آهویی و صیّادی‌ام را دوست‌دارم

دور اتاقش عکس‌هایی از شهیدان
سرو دهه هشتادی‌ام را دوست‌دارم

در شهر، آزادی اسیر این و آن است
در خانه‌ام آزادی‌ام را دوست‌دارم
 

زهرا سپه کار

  • متولد:
  • محل تولد: اصفهان
  • کارشناس زبان و ادبیات فارسی
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.43 با 98 رای


نظرات

منصوره
۲۹ مهر ۱۴۰۳ ۰۷:۴۰ ق.ظ
واقعا لذت بردم
توصیف زن مسلمان ایرانی
بسیار عالی 👌👌👌

امانی، مازندران، ساری
۲۲ آبان ۱۴۰۲ ۰۸:۵۱ ق.ظ
سلام،عااااالی بود... اینگونه اشعار باید باورهای یک زن ایرانی اسلامی رو بهش یادآوری کنه، تا بتونه معنای واقعی زن، زندگی، آزادی رو به معنای واقعی اون براش تداعی کنه...زن زندگی آزادی یعنی زمانی که جگرگوششون رو فرستادند به میدان‌های نبرد حق علیه باطل ، تا رشادت‌ها بیافرینند... این هرزگیها که متاسفانه بعضاً دیده میشه، اینها نشانه آزادی نیست، و تازه سر آغاز اسارت و دربند شدن اونها توسط شیاطینه... به هر حال دست مریزاد... اجرتون با مادر سادات ان شاالله

فائزه
۱۶ آبان ۱۴۰۲ ۰۷:۲۵ ب.ظ
سلام ،چققققدر شعر شما حس خوب خانه داری بمن داد،چند روزه دارم بیت بیت این شعر رو مزه مزه میکنم و ازش لذت میبرم ،اگرچه من یک پرستارم و خانه دار نیستم ولی شعر شما انگیزه ای شد که از تایم کمی هم که واسه خونه داری دارم لذت ببرم و هم کودکم رو دوست داشته باشم و هم سرو دهه هشتادیم رو ...سپاس

سلام ،چققققدر شعر شما حس خوب خانه داری بمن داد،چند روزه دارم بیت بیت این شعر رو مزه مزه میکنم و ازش لذت میبرم ،اگرچه من یک پرستارم و خانه دار نیستم ولی شعر شما انگیزه ای شد که از تایم کمی هم که واسه خونه داری دارم لذت ببرم و هم کودکم رو دوست داشته باشم و
۱۶ آبان ۱۴۰۲ ۰۷:۲۲ ب.ظ
سلام ،چققققدر شعر شما حس خوب خانه داری بمن داد،چند روزه دارم بیت بیت این شعر رو مزه مزه میکنم و ازش لذت میبرم ،اگرچه من یک پرستارم و خانه دار نیستم ولی شعر شما انگیزه ای شد که از تایم کمی هم که واسه خونه داری دارم لذت ببرم و هم کودکم رو دوست داشته باشم و هم سرو دهه هشتادیم رو ...سپاس

سید امیر نوربخش
۲۰ مهر ۱۴۰۲ ۰۱:۵۱ ب.ظ
عالی بود
از همه لحاظ

مریم راد deklamehaye_ziba
۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۰۴ ق.ظ
سلام، سلام، سلام، بانوی شاعر موفق.
وای که چقدر قشنگ بود شعرتون. زیبا، دلنشین، من چندین بار گوش دادم، بازم گوش میکنم. خودم دکلماتور هستم، خیلی دوست دارم کار شما رو بخونم. تو آپارات کانال دارم(deklamehaye_ziba). بخونم لینکشو می‌فرستم خدمتتون. دوستون دارم. 💓💓

رضا
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ ۰۳:۴۳ ب.ظ
سلام شعرتون بسیار عالی است
هم از نظر وزن و قافیه بی ایراد است و هم از نظر محتوا بسیار عالیست
زن باید بداند که بهترین ماوای او خانه همسر است و بهترین شأن او مادریست.

اسماعیل داستانی بِنیسی
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ ۱۲:۵۶ ب.ظ
سلام علیکم.
شعر وصفی زیبای سرشار از دوست‌داشتن است؛ دوست‌داشتن زندگی، همسر، فرزندان، خانه، خانه‌داری، آزادی و... .
آن‌قدر زیبا و پُرمحتوا بود که همه‌اش را در کانالم گذاشتم: https://eitaa.com/ghatreghatre.
از شاعرش ممنونم.

خسرو
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۴۸ ب.ظ
شعر بسیار خوبی بود خصوصا این دو بیت (مهر مرا از جانماز باز برداشت الخ.... یا سرو دهه هشتادیم را دوست دارم. بنده هم پسر دهه هشتادی دارم

زهرا سپهکار
۲۸ فروردین ۱۴۰۲ ۰۴:۴۹ ب.ظ
سلام و ادب
شعر با ویرایش جدید در بیت خوانده شد
چند تا تغییر جزئی داشت
طفل دهه هشتادی به سرو دهه هشتادی تغییر پیدا کرده بود.
در شهر آزادی اسیر این و آن است
جای حصاری ترسناک است
و دور اتاقش عکس‌هایی از شهیدان.
ممنون از شما.

من یک زنم آزادی‌ام را دوست‌دارم
ایرانی‌ام، آبادی‌ام را دوست‌دارم

در سایه‌ای مردانه دلگرمم به فردا
من همسر مردادی‌ام را دوست‌دارم

هم مادر و مادربزرگم خانه‌دارند
این شغل مادرزادی‌ام را دوست‌دارم

مُهر مرا از جانمازم باز برداشت
با کودک خود شادی‌ام را دوست‌دارم

می‌گیرمت ای بچّه آهوی گریزان
آهویی و صیّادی‌ام را دوست‌دارم

دور اتاقش عکس‌هایی از شهیدان
سرو دهه هشتادی‌ام را دوست‌دارم

در شهر، آزادی اسیر این و آن است
در خانه‌ام آزادی‌ام را دوست‌دارم


فاطمه هستم
۲۷ فروردین ۱۴۰۲ ۱۲:۴۰ ب.ظ
طفل دهه هشتادی؟
چون قافیه کم بود شعر کوتاه شد؟

فاطمه
۲۷ فروردین ۱۴۰۲ ۱۲:۱۷ ب.ظ
من مادرم
چهار فرزند برومند دارم
آرزوی آموزگاری کودکان دبستانی را داشتم
محقق نشد و ملالی نیست که اگر هم می‌شد اینک به بازنشسته‌گی رسیده‌بودم
من همسرداری و فرزندپروری را عاشق بودم و هستم اما هیچکاه به خاطر انجام این مهم از هیچ‌کس آفرین و مرحبا نگرفتم
و اینک معتقدم به این شعر پدرشوهر خدابیامرزم مه می‌گفت
زن کاریو مرد کاری
تا بگردد روزگاری
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل

لیلا
۲۷ فروردین ۱۴۰۲ ۱۲:۳۵ ق.ظ
عالی و بینظیر.وقتی رهبر آفرین میگه ما چی بگیم.دشمن از لچک و چادر ما نمیترسه از هویت زن ایرانی .اصیل.و مرد پرور بودنش میترسه.

الف حاجی زاده
۲۶ فروردین ۱۴۰۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
سلام.عالی بودید.ازخودتحقیری درشعرتون خبری نیست.
سرمون بالاست که خانه داریم ومسئولیت بزرگ مادری وپرورش انسان وانسانیت باماست

الف حاجی زاده
۲۶ فروردین ۱۴۰۲ ۱۰:۲۹ ق.ظ
سلام.عالی بودید.ازخودتحقیری درشعرتون خبری نیست.
سرمون بالاست که خانه داریم ومسئولیت بزرگ مادری وپرورش انسان وانسانیت باماست

ناشناس
۲۵ فروردین ۱۴۰۲ ۰۲:۳۳ ب.ظ
چقدر شعر حقیرانه ای بود

بهاره
۲۵ فروردین ۱۴۰۲ ۰۷:۲۶ ق.ظ
موضوع زیبا، نگاه عمیق، فهم عالی از شیرینی های زندگی، احسنت به شما

فاطمه
۲۲ فروردین ۱۴۰۲ ۱۱:۱۷ ب.ظ
چقدر قشنگ و پرمعنا

پر سکون


حس همذات پنداری دارم.

محدثه بصیر
۲۲ فروردین ۱۴۰۲ ۰۷:۲۸ ب.ظ
خیلی زیبا بود
خیلی عالی
آفرین که آفرین رهبرو گرفتین

ساجده
۲۲ فروردین ۱۴۰۲ ۰۸:۰۹ ق.ظ
سلام. در هیاهوی این روزها بسیار زیباو پرمعنا است