ای رفیق! ای رازدار! ای حاکم! ای بخشنده! ای...!

شاعر: فاضل نظری

26 بهمن 1402 | 1126 | 2

بر سر سجاده می‌افتاد چشمم تا به مِی
شیشه مِی با دهان باز می‌پرسید: کی؟

کاش از اول بر در میخانه میخواندم نماز
حیف از آن عمری که شد در گوشهٔ محراب طی

نالهٔ جانسوز من بود آنچه او فریاد زد
آه من بود آنچه عمری زیر لب میخواند نِی

کاش با ساقی حسابم پاک میشد، سال‌هاست
او به من جامی بدهکار است و من جانی به وی

من خطایی کمتر از بخشایشت دارم، ببخش
ای رفیق! ای رازدار! ای حاکم! ای بخشنده! ای...!

فاضل نظری

  • متولد:
  • محل تولد: اراک
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.59 با 22 رای


نظرات

حق شناس
10 خرداد 1403 11:45 ق.ظ
بسیار زیبا و عالی

سعیدخیام
12 فروردین 1403 02:46 ب.ظ
سرشارازاستعاره وبدون مبالغه ازبهترین های شاعر گرانمایه است
ب طبع بلندشان غبطه می خورم وطول عمرباسلامتی ایشان را آرزومندم