برای حاج قاسم سلیمانی
خدا که دید به حق نفس مطمئنه شدی
شنید نغمهی غیبی ارجعی گوشَت
تویی تو قاسم ابن الحسن، حسینمرام،
که شد شهادت احلیٰ من العسل نوشَت
::
در مدح امام حسن مجتبی علیه السلام
ای از بهار، باغ نگاهت بهارتر
از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر
شبنم زپاکی تو به گلبرگها نوشت
گل پیش روی توست ز هر خار خارتر
باران کَرَم نمود و ترنمکنان سرود
کز هرچه ابر دست تو گوهرنثارتر
در قاب قلب، عکس به جز هشت و چهار نیست
وز هرچه یادگار، شده ماندگارتر
نامت حسن ولیک به هر حسن احسنی
ناورده دست صُنع زتو شاهکارتر
زخم زبان زدوست فزونتر ز دشمنان
آئینهای نبود زتو بیغبارتر
آتشبس است و بس برِ دشمن سکوت تو
ورنه نبود کس زتو بااقتدارتر
تنهاترین امام حسن بر حسین هم
بودی گزین و از همگان حقگذارتر
مظلوم مقتدر چو تو چشم زمان ندید
نستوه و مثل کوه، وزآن استوارتر
باشد یکی قیام حسین و قعود تو
گشتی پیاده تا که شود او سوارتر
تو با صلاح رفتی و او با سلاح رفت
تیغی دو دم گذاشت علی ذوالفقارتر