چنان غبار رسیدم به خاک‌بوسی دریا

شاعر: يوسف رحيمي

21 اردیبهشت 1403 | 153 | 0

قدم قدم به حضورت چکیده اشک مدامم
منم که شوق سراسر برای عرض سلامم

برای اذن زیارت پر از تلاطم اشکم
برای عرض ارادت چه الکن است کلامم

چنان غبار رسیدم به خاک‌بوسی دریا
مرددم که خودم را در این حرم چه بنامم

سلام می‌دهم از هر کجای شهر به سویت
که با سلام تو آغاز گشته صبحم و شامم

سلام بر تو! جگرگوشهٔ عزیز پیمبر!
سلام زهرهٔ زهرا، سلام ماه تمامم

سلام دختر باران! سلام کوثر قرآن! 
سلام خواهر خورشید! نور چشم امامم! 

چه عطر و بوی ملیحی‌ست در بهشت تو بانو
رسیده رایحهٔ مشهدالرضا به مشامم

چه آرزوی قشنگی‌ست من شهید تو باشم
چه آرزوی قشنگی‌ست این‌که حُسن ختامم...
 

يوسف رحيمي

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.