از هر کرانه تیر دعایی روانه بود

شاعر: علی محمد مودب

01 خرداد 1403 | 73 | 0
صبح آمد و شب نگرانی سحر نشد
یلدای دوری تو دریغا به سر نشد

از هر کرانه تیر دعایی روانه بود
از این میانه آه یکی کارگر نشد

از ما چرا گرفت دلت مهربان‌ترین
بر ما دوباره ماه چرا جلوه‌گر نشد

در آتش فراق، دویدن به دشت و کوه 
دردا حریف تاب و تب این جگر نشد

چون ابر کوهها، همه شب را گریستیم
باران حریف این تپش بی‌ثمر نشد

لبخند تو که دلخوشی ماست از جهان
باشد برای روز قیامت اگر نشد

چون من نفس نداشت قلم در غمت دریغ
می‌خواست تا که گریه کند بیشتر نشد
 

علی محمد مودب

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 2 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.