خوشا وقت دیدار، باران بگیرد
شاعر: فائزه زرافشان
۱۱ خرداد ۱۴۰۳ |
۳۸۷ |
۲
دل است و دریغا که سامان بگیرد
غم است و محال است پایان بگیرد
پریشان و گریان رسیدم که یک دم
سرم را ضریحت به دامان بگیرد
رسیدم که چشمان غمدیدهام را
تماشای این صحن و ایوان بگیرد
رسیدم که در بزم زائرترینها
به آهی، دل مردهام جان بگیرد
رسیدهست شاعر که دست تمنا
به دامان شاه خراسان بگیرد
خودت گفته بودی که حتی نمک را
گدا باید از دست سلطان بگیرد
به جز اشک، عاشق چه دارد بگوید؟
خوشا وقت دیدار، باران بگیرد
به غیر از غمت ، این غم پاک و روشن
بگو هر چه اندوه پایان بگیرد