همین خشم و همین غم، مژدۀ آزادی قدس است

شاعر: محمدمهدی سیار

11 مرداد 1403 | 108 | 0
پریشان در پریشان در پریشان است حال ما
شبیه زلف خون‌افشان شام مسجدالأقصی

دل ما زیر آوار است در شب‌های بمباران
خدایا طاقت ما رفت از کف، لا تُحَمِّلنا...

خبرها تلخ و غمگین، سرخ و خونین، داغ‌ها سنگین
تپش‌های دل ما دم به دم اَلغَوث و أدرِکنا

ببین خون می‌چکد از آیه والتین والزیتون
ببین خون می‌چکد از سطر سطر سورۀ إسرا

دوباره هق هق نوزادها و روضۀ اصغر
دوباره خندۀ کودک‌کشان ظهر عاشورا 

به دیده گریه داریم و به ابروها گره، آری
نه دارد حزن ما پایان، نه دارد خشم ما پروا

ز گریه چشم ما پر شد، خشاب خشم ما پر شد
ز خون سیراب خواهد گشت تیغ انتقام ما

همین خشم و همین غم، مژدۀ آزادی قدس است
می‌آید لشکر ما، کانَ وَعد اللهِ مفعولا

مگر آرام می‌گیریم؟ ما و شور خون‌خواهی
اگر کشتند در آغوشمان امروز مهمان را

شهیدی تازه آمد یا حسین بن علی اینک
تو بر این کشتۀ دور از وطن آغوش خود بگشا
 

محمدمهدی سیار

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 4 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.