نسیم بودی و از خود رها و با همه همراه

شاعر: فاطمه هاوشکی

۲۶ اسفند ۱۴۰۳ | ۵۹ | ۰
زلال آمدن ماه را در آینه دیدن
به داد شب زدگان عین نور ماه رسیدن

به زیر ابر غباری سیاه چهره نرفتن
به کنج گنجه امنی به کام دل نخزیدن

نشسته رو به گل و سار و سرو و بید و اقاقی
بهار تازه نفس را به جسم باغ دمیدن

خلاصه قصه همین است آدمی که خدایی ست
خلاصه قصه همین است جای فلسفه چیدن

نخواست واژه بگوید که حال باغ چگونه ست
بنای آینه بر دیدن است تا که شنیدن

مرام کیست شکایت به جز به چاه نبردن؟
هر آنچه سنگ ببارد به جان خسته خریدن

نسیم بودی و از خود رها و با همه همراه
بهای جان رهایت نبود غیر پریدن

شهید خطه ی خدمت تو را به دوش گرفتیم
و ذکرخیر تو گفتیم بین آه کشیدن

فاطمه هاوشکی

  • متولد:
  • محل تولد: شهربابک
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3 با 4 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.