در کشتی نوحیم اگر، هیچ غمی نیست!
شاعر: بهجت فروغی مقدم
28 خرداد 1404 |
133 |
0
آرام بمانید! که این کارِ کمی نیست!
تا قلّهٔ این دامنه بیش از قدمی نیست
بیدار بمانید! که گهوارهٔ خواب است،
آن جاده که در رهگذرش پیچ و خمی نیست
صد موج به راه افتد و صد سیل ببارد
در کشتی نوحیم اگر، هیچ غمی نیست!
سودیست شهادت که در آن نیست زیانی
راهیست ره عشق که در آن عدمی نیست!
صد شکر که از تازش طوفان حوادث
بر چهرهٔ معشوق نشان المی نیست
در بارش باران شهاب شب آشوب
صد شکر که بر ابرویت ای ماه خمی نیست
آرام بمانید، که این کار کمی نیست!
آسوده... که چون میگذرد هیچ غمی نیست!