نه خانه روی گسل ساختم، نه زلزلهاست
به جانِ شیشه و دیوارِ خانه ولوله است
به غیرِ شعر چه کردیم؟ طعنهات زدهایم؟
بعید نیست بگویید بمبها صله است
به عمقِ پوستم احساسِ ترس را فهماند
از آن گلولهی بیحس، ولی مگر گله است
اگر که قلب ترک خورد، نه ... اگر خندید
چه باک، دل که فقط تودههایِ آبلهاست
به جز یزید نزاییدهاید، شاهدِ من
همین جگر که به دندانِ تیزِ آکله است
از استخوانِ خودم، میتراشم اسلحهای
بترس! ماشهچکانیش ختم قائلهاست
مرضیه سادات هاشمی
شاعر دانش آموز