بکوب طبل محرم را
شاعر: محمد میرزایی
04 تیر 1404 |
1148 |
1
بخوان به شیوهٔ نو امسال
حماسه و غمِ توأم را
زمانه بر سر جنگ است آی
بکوب طبل محرم را
بکوب طبل محرم را
نمانده راه مراعاتی
به عرصه آمدهاند اینک
یزید و شمر کراواتی
رجز بخوان و بیا با ما
حبیب و جعفر و عون اینجاست
رژیم حرمله آنسویند
زهیر و عابس و جون اینجاست
یهود تیرهٔ صهیونی
اگرچه رذلترین رذل است
به جان شیعه هراسی نیست
که کار دست ابالفضل است
علم به دوش علمدار است
امیر ماست به هنگامه
امیر ما که نخواهد داد
به شمر غزه اماننامه
سکوت، نقطهٔ پایان نیست
که شیعه تشنهٔ پیکار است
چه در هجوم، چه آتشبس
مطیع حکم علمدار است
چه با هجوم، چه آتشبس
زمان کشتن این دیو است
رجز بخوان و بیا با ما
نشانه قلب تلآویو است
بزن بزن که تو فریادی
هوار باش چنان سجیل
کم از اصابت موشک نیست
صدای «مرگ بر اسرائیل»
حسین فاطمه تنها نیست
تو نسل رستم دستانی
بزن به شیوهٔ نو فریاد
بزن بزن که تو ایرانی
قریبِ موعد مشایهست
بیا دوباره علم بردار
در امتداد حرم، امسال
به سوی قدس قدم بردار
به دست شمر و سنان اینک
که خون مردم ما جاریست
بکوب طبل محرم را
هوا هوای عزاداریست:
حسین فاطمه تنها شد
غریب و خسته و بیکس بود
به خاک تشنهٔ گودالی
اسیر خولی و أخنس بود
حسین فاطمه تنها شد
تنش به ریگ بیابان بود
در آن میانه زنی تنها
بهسرزنان و پریشان بود
حسین فاطمه تنها بود
ولی دوباره نخواهد شد
به جز ازالهٔ اسرائیل
نبرد چاره نخواهد شد