آستین بالا بزن، ای تیغِ شورانگیز ما
شاعر: صادق رحمانی
۱۳ تیر ۱۴۰۴ |
۱۸۳ |
۰
آستین بالا بزن، ای تیغِ شورانگیز ما
آتشی بر پا کن از آشوبِ رستاخیز ما
ای نهنگِ شعلهور از نیسواران رُخ متاب
شهسوارِ تندخویِ از شرفْ لبریز ما
یکبهیک در آذر افکن چوبهای خشک را
مرهمی از نو بِنه، بر زخمِ حاصلخیز ما
با هوایِ دوستی در قبضه داری نُور و نار
دستِ تابستانیات در پنجهی پاییز ما
تازه میدارد از احوالاتِ نیشابوریان
زخمهایِ تازهای در جبههی تبریز ما
سرْ فراز آوَر پس از توفان، به طاقِ آسمان
سر فرود آور به پیشِ چشمِ بارانریز ما
لاٰفَتیٰ اِلّا عَلی لاٰ سَیفَ اِلّا ذُوالفَقار
آبرویِ نیکنامان «ماهِ» مهرآمیز ما
راست ناید رکعتی در عاشقی، اِلّا به خون
آستین بالا بزن، ای تیغ شورانگیز ما