از دعایش آسمان، ابر شد باران گرفت
شاعر: ناصر کشاورز
02 آذر 1404 |
67 |
0
برگهای اسفناج
تازه بود و سبز و تُرد
مادرم از لای آن
یک دو برگی کند و خورد
گفت: اَجرش با خدا
اسفناجش گِل نداشت
قیمتش هم بد نبود
روی هم، مشکل نداشت
حس خوب مادرم
شد نسیمی مهربان
نرم و آهسته وزید
رفت توی آسمان
از دعایش آسمان
ابر شد باران گرفت
باغ سبزی کارها
زیر باران جان گرفت