ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو
از خار گر چه گرد حرم پاک کرده ای
تا شام و کوفه راه درازی است پیش رو
خون، گوشواره ها زده بر گوش هایمان
صد بغض مانده جای گلوبند در گلو
تنها گذاشتیم تنت را و می رویم
اما سر تو همسفر ماست کو به کو
بی تاب نیستیم...خداحافظت پدر!
بی آب نیستیم...خداحافظت عمو!