از کجا آورده ای این ثروت سرشار را؟
شاعر: محمدعلی گویا
۲۹ بهمن ۱۳۹۲ |
۳۲۲۴ |
۰
از کجا آورده ای این نصفه ی سیگار را؟
از کجا آورده ای این وصله ی شلوار را؟
نیم تخت تازه ای کفش تو پیدا کرده است
از چه راهی کرده ای نو، باز، پای افزار را؟
تو که عمری بوده ای بی سایبان و سرپناه
از کجا آورده ای این سایه ی دیوار را؟
بچه ات کرده عبور از کوچه ی یک مدرسه
از کجا آورده ای سرمایه ی این کار را؟
می کنی با اختران آسمان راز و نیاز
از کجا آورده ای این گنبد دوّار را؟
اسکناس بیست تومانی به دستت دیده اند
از کجا آورده ای این ثروت سرشار را؟
دست داری توی بانکی یا که بنیادی، یقین
یا که غارت کرده ای سرتاسر بازار را
خوب می رقصی به ساز این و آن در هر طرف
از کجا آورده ای این وعده ی بسیار را؟
می روی با بچه ات هر روز دنبال دوا
از کجا آورده ای این کودک بیمار را؟
آستینت را خودم باید بگردم، بی گمان
کرده ای پنهان در آن صد بوق استکبار را
نیستی صاحب دلار بی نوا تا بگذرم
از گلویت می کشم تا آخرین دینار را