زنده تر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم

شاعر: محمدعلی بهمنی

13 خرداد 1396 | 8073 | 8

زنده‌تر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم؟
مرگ‌مان باد و مباد آن ‌كه تو را گريه كنيم

هفت پشتِ عطش از نام زلالت لرزيد
ما كه باشيم كه در سوگِ شما گريه كنيم

رفتنت آينه آمدنت بود ببخش
شب ميلادِ تو تلخ است كه ما گريه كنيم

ما به جسمِ شهدا گريه نكرديم مگر
مي‌توانيم به جانِ شهدا گريه كنيم؟

گوشِ جان باز به فتوايِ تو داريم بگو
با چنين حال بميريم و يا گريه كنيم؟

اي تو با لهجه خورشيد سراينده ما
ما تو را با چه زباني به خدا گريه كنيم؟

آسمانا! همه ابريم گره خورده به هم
سر به دامان كدام عقده‌گشا گريه كنيم؟

باغبانا! ز تو و چشم تو آموخته‌ايم
كه به جانْ تشنگي باغچه‌ها گريه كنيم
 

محمدعلی بهمنی

  • متولد:
  • محل تولد: دزفول
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.48 با 25 رای


نظرات

حمید مسیبی
12 خرداد 1402 02:58 ب.ظ
بنده تازه این شعر را شنیدم ، سرچ کردم و خواندم و گریه کردم

شعر را خیلی عالی یافتم

البته بیتی به آن اضافه کردم
که به نظرم این مضمون در شعر کم بود

خَلَفت بعد تو بر ماشده رهبر ، تو بگو
که در این روز بخندیم و یا گریه کنیم

بهزاد رنجبران
30 شهریور 1398 10:13 ق.ظ
از نظر حقیر نیز این شعر با واژه‌های عطش، جسم شهدا، تشنگی، باغچه‌ها، و دیگر قرائن، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را به ذهن متبادر می‌کند که البته واژهٔ فتوا می‌تواند از سوی معصوم نیز صادر شود. به‌هرروی این موضوع ارتباطی با خدشه‌دار شدن شأن و منزلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) ندارد که بخواهیم دست‌هایی را در پشت پرده جستجو کنیم. زیرا اولاً شعر است و خواننده مجاز است برداشت خود را در بحر آن بریزد و ثانیاً مگر نهضت مرحوم امام چیزی جز برخواسته از نهضت عاشورا است؟ تکریم نهضت عاشورا همانا تحکیم انقلاب اسلامی است. از همین رو نظر آقای حسن ملکان «۱۸ خرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۵۱ ب.ظ» بیشتر به واقعیت نزدیک است.

دکتر محمدتقی صالحی دندانپزشک
14 خرداد 1398 09:02 ب.ظ
سلام.
من پشت فرمون ماشین این شعر را از رادیو شنیدم. و اون واژه ها و جملات نابش منو میخکوب کرد.
هفت پشت عطش، رفتنت آینه ی آمدنت بود، ای تو با لهجه ی خورشید سراینده ی ما، آسمانا همه ابریم گره خورده به هم، جان تشنگی باغچه ها...
و بدون توجه به این که برای چه کسی سروده شده توقف کردم و سرچ کردم که ببینم شاعرش کیه.
و جناب استاد محمدعلی بهمنی را برای صدمین بار ستودم.
البته ایشان در 99 درصد موارد، این قیمتی در بحر دری را در پای کسی بیهوده نریخته اند. و این قند پارسی را به بنگاله نبرده اند.

خیل اکبری
04 آذر 1397 10:57 ب.ظ
بنده سالها پیش این شعر و دیده بودم
ولی نمیدونستم شاعرش کی هست
الان به کمک اینترنت تمام این شعر رو پیدا کردم و شاعرش رو هم شناختم
از آقای بهمنی تشکر میکنم
باغبانا زه تو و چشم تو آموخته ایم
که به آه یمن غرق به خون گریه کنیم

رضا حاج حسینی
18 خرداد 1393 03:59 ب.ظ
سلام مجدد.
الحمدلله که کژتابی بود...

به نظر من هر شعر یه رسالتی داره و رسالت این شعر بیان جاودانگی حضرت امام ره هست و اگه بتونه این که "امام هنوز زنده است" رو به مخاطب القاء کنه (که فکر میکنم القاء میکنه) به هدفش رسیده.

در مجموع به نظر حقیر شعر بسیار زیبا و محکمی ست. اگرچه حق با شماست، تشخصی نسبت به حضرت امام ره ندارد.
تشکر

حسن ملکان
18 خرداد 1393 12:51 ب.ظ
ضمن عرض سلام و پوزش!
خطاب به جناب رضا حاج حسینی: "مصلحت هست که از پرده برون افتد راز...!"
بخشی از کژتابی برای بنده بود چون گمان کردم شعر برای امام حسین علیه السلام است بدلیل همراهی واژه های گریه ، شب میلاد تو، عطش، باغبان، جسم شهدا، سوگ، باغچه در شعر و همچنین ایام اعیاد شعبانیه!...که دستهای پشت پرده فرمودند: فلان فلان شده! دقت کن که این شعر در دسته بندی ها جزو مرثیه های امام خمینی قرار داده شده و خیلی هم معروفست!
گرچه هنوز معتقدم این ایراد به شعر وارد است که ساختمان شعر از مصالح بسیار حضرت امام به معنای خاص خمینی خالی است. والله اعلم

رضا حاج حسینی
18 خرداد 1393 12:02 ب.ظ
سلام آقای ملکان عزیز.
اونوقت چرااا؟!!!
در پشت پرده ها چیزی شده؟!!!
این شعر که خیلی خوبه. شاید اشتباه برداشت کردیداا

حسن ملکان
17 خرداد 1393 04:21 ب.ظ
با سلام و عرض ادب
برای استاد متاسف و برای عوامل آیات غمزه متاسف تر ...!!!
همین