الا ای رشتهی تسبیح البرز و دنا در دست پیرانت
شاعر: علیرضا رجبعلیزاده
۱۵ مرداد ۱۳۹۱ |
۱۹۶۳ |
۰
شتك بر سینه آفاق زد زین پیشتر خون دلیرانت
اگر ای جوهر تیغ تو سرخ از عشق می خوانند ایرانت
چو شیری یالها افشانده مابین دو شط لم دادهای آرام
به چشم هرزهكفتاران هار نرّ و ماده بد انیرانت
بزرگا بیشه جولانگاه شیران تو و آبشخور كارون
بزرگاتر حریم تشنهلب خیل شهیدان تو شیرانت
چنان چون پیكری تف دیده زیر آفتاب افتاده تا مشرق
یكی نقشیست خود گسترده بر نطع نمك فرش كویرانت
به چشمم كعبه و كانون دیگر طابران و طوس تو دارد
كه چون من بیپناهان تو خرسندند با حج فقیرانت
جبین بر خاك محراب تو ساییدند و سر بر آسمان سودند
الا ای رشتهی تسبیح البرز و دنا در دست پیرانت
***
مگر از تخت جمشیدت ستون وز بیستونت سقف افسانهست
كه سر در ابرت ای اسطورهگون میهن نخواهم دید ویرانت