می رود قصه ی ما سوی سرانجام آرام...

شاعر: سید حمیدرضا برقعی

18 خرداد 1392 | 39089 | 51
 

شب همان شب که سفر مبداء دوران مي شد
خط به خط باور تقويم مسلمان مي شد

شب همان شب که جهاني نگران بود آن شب
صحبت از جان پيمبر به ميان بود آن شب

در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها
باز هم چاره علي بود نه آن ديگرها

مرد؛ مردي که کمر بسته به پيکار دگر
بي زره آمده در معرکه يک بار دگر

تا خود صبح خطر دور و برش مي رقصيد
تيغ عريان شده بالاي سرش مي رقصيد

مرد آن است که تا لحظه ي آخر مانده
در شب خوف و خطر جاي پيمبر مانده

گر چه باران به سبو بود و نفهميد کسي
و محمد خود او بود و نفهميد کسي

در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها
باز هم چاره علي بود نه آن ديگرها

ديگراني که به هنگامه تمرّد کردند
جان پيغمبر خود را سپر خود کردند

بگذاريد بگويم چه غمي حاصل شد
آيه ي ترس براي چه کسي نازل شد

بگذاريد بگويم خطر عشق مکن
جگر شير نداري سفر عشق مکن

عنکبوت آيه اي از معجزه بر سر در دوخت
تاري از رشته ايمان تو محکم تر دوخت

از شب ترس و تباني چه بگويم ديگر؟!
از فلاني و فلاني چه بگويم ديگر؟!

يازده قرن به دل سوخته ام مي داني
مُهر وحدت به لبم دوخته ام مي داني 

 
باز هم يک نفر از درد به من مي گويد
من زبان دوختم و خواجه سخن مي گويد:

"من که از آتش دل چون خُم مِي در جوشم
مُهر بر لب زده خون مي خورم و خاموشم"

طاقت آوردن اين درد نهان آسان نيست
شِقْشقِيّه است و سخن گفتن از آن آسان نيست

مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام
دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام

چشم وا کن احد آيينه ي عبرت شد و رفت
دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت

آن که انگيزه اش از جنگ غنيمت باشد
با خبر نيست که طاعت به اطاعت باشد

داد و بيداد که در بطن طلا آهن بود
چه بگويم که غنيمت رکب دشمن بود

داد و بيداد برادر که برادر تنهاست
جنگ را وا مگذاريد پيمبر تنهاست

يک به يک در ملاء عام و نهاني رفتند
همه دنبال فلاني و فلاني رفتند

همه رفتند غمي نيست علي مي ماند
جاي سالم به تنش نيست ولي مي ماند

مرد مولاست که تا لحظه ي آخر مانده
دشمن از کشتن او خسته شده درمانده

در دل جنگ نه هر خار و خسي مي ماند
جگر حمزه اگر داشت کسي مي ماند

مرد آن است که سر تا به قدم غرق به خون
آن چناني که علي از اُحد آمد بيرون

مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام
دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام

مي رسد قصه به آن جا که علي دل تنگ است
مي فروشد زرهي را که رفيق جنگ است

چه نيازي دگر اين مرد به جوشن دارد
اِن يَکاد از نفس فاطمه بر تن دارد

کوچه آذين شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام

فاطمه فاطمه با رايحه ي گل آمد
ناگهان شعر حماسي به تغزّل آمد

مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام
دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام

مي رسد قصه به آن جا که جهان زيبا شد
با جهاز شتران کوه اُحد بر پا شد

و از آن آينه با آينه بالا مي رفت
دست در دست خودش يک تنه بالا مي رفت

تا که از غار حرا بعثت ديگر آرد
پيش چشم همه از دامنه بالا مي رفت

تا شهادت بدهد عشق ولي الله است
پله در پله از آن ماذنه بالا مي رفت

پيش چشم همه دست پسر بنت اسد
بين دست پسر آمنه بالا مي رفت

گفت: اين بار به پايان سفر مي گويم
«بارها گفته ام و بار دگر مي گويم»

راز خلقت همه پنهان شده در عين علي ست
کهکشان ها نخي از وصله ي نعلين علي ست

گفت ساقيِ من اين مرد و سبويم دستش
بگذاريد که يک شمّه بگويم، دستش

هر چه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سيب تعارف کرده

گفتني ها همگي گفته شد آن جا اما
واژه در واژه شنيدند صدا را اما...

سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آن که فهميد و خودش را به نفهميدن زد

مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام
دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام

شهر اين بار کمر بسته به انکار علي
ريسمان هم گره انداخته در کار علي

بگذاريد نگويم که اُحد مي لرزد
در و ديوار ازين قصه به خود مي لرزد

مي رود قصه ي ما سوي سرانجام آرام
دفتر قصه ورق مي خورد آرام آرام

مي نويسم که "شب تار سحر مي گردد"
يک نفر مانده ازين قوم که برمي گردد

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.14 با 657 رای


نظرات

کمال
07 خرداد 1404 07:23 ب.ظ
عالی
دست در دست خودش یک تنه بالا میرفت

غلامِ علی
31 خرداد 1403 06:49 ب.ظ
ای والله داری نفست گرم باشه و مولا نگهدارت

خادم
12 بهمن 1402 04:40 ق.ظ
در طواف
میگردی و میگردی
برسی ثقلْ درونت
در درونت تو علی را جستجوکن
علی اول علی آخر
علی پیدا علی پنهان
علی راز نهان خلقت است
این را تو پیدا کن

و 🍃ای مادر
تویی ریحانه‌ی مولا
تویی عفت تو یی عصمت تویی والا
تویی کفو امیر المؤمنین حیدر
تویی شأن نزول ایه کوثر

فضل الله مرادی
27 دی 1402 11:52 ب.ظ
بسیار عالی خدا خیرت بده سید عزیز

فضل الله مرادی عالی بود عاقبت بخیرباشید انشاالله خیلی صفا کردم بسیار عالیست
27 دی 1402 11:42 ب.ظ
بسیار زیبا

مهدیار
23 آذر 1402 02:41 ب.ظ
واقعا معرکس من ۳ ساله حفظش کردم و میخونمش اما اون بیتش که برای فاطمیس اتیشم میزنه
بگذارید نگویم که احد می‌لرزد
در و دیوار از این قصه به خود می‌لرزد 💔

مقداد
15 آبان 1402 08:37 ب.ظ
احسنت
اجر آقای برقعی با خدا

ستاره استکی
23 شهریور 1402 12:10 ق.ظ
عالی عالی هزار بار عالی

سراج الدین
25 تیر 1402 06:05 ب.ظ
خیلی لذت بردم

محمد
23 تیر 1402 11:17 ق.ظ
عالی بود لذت بردم سعی می کنم حفظش کنم

رضا
18 تیر 1402 01:10 ب.ظ
جزاک الله خیرا
احسنت سیدعزیز و بزرگوار

عبیدالحسین
13 تیر 1402 06:32 ب.ظ
سلام.اگر اختیار بامن بود،همهءدنیارا فدای همین یک بیت شعر میکردم راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است**** کهکشان ها نخی از نعلین علی است.

سلطانی
20 اردیبهشت 1402 09:54 ق.ظ
سلام
امیرالمومنین پناهتون باشه ...
شعر وصف حضرت امیر زیاده اما این اشعار از سوی خود مولا نازل میشه
(شعر در وصف تو از سوی تو نازل میشد ......)

حسین شجاعی کرمان باغین
16 اردیبهشت 1402 06:39 ب.ظ
بسیار زیبا و دلنشین واقعا حق مطلب رو ادا کرده وبسیار مسلط به اهنگ و وزن شعر جزاکم الله خیرا

وحید
21 فروردین 1402 05:31 ق.ظ
خدا قوت ، توفیق سراییدن مدح امیرالمومنین علیه سلام نصیب هر کسی نمی شود ، علی پشت و پناهت شاعر دربار اهل بیت

عبدالله
08 فروردین 1402 11:02 ب.ظ
یاعلی علیه السلام

محمد شایق
12 اسفند 1401 01:00 ب.ظ
بسیار عالی و ممنونم از تلاش مخلصانه سید عزیز.
شعر ایشان شبیه بال هایی است که انسان را به فضای زمان رسول الله و تاریخ می برد ، حس نمی کنی که جدای از زمان شعر هستی و با آن سفر می کنی.
طیب الله
انشالله عاقبت به خیر شوید

حسین
28 بهمن 1401 09:50 ب.ظ
بسیار عالی بود تبارک الله

مهدی
14 دی 1401 07:47 ب.ظ
سلام.
منتظر شاهکار های بعدی شما هستیم.

زهرا
23 آذر 1401 03:55 ب.ظ
چقدر زیبا...
چقدر دلنواز...

محمد کمری
28 تیر 1401 04:53 ب.ظ
ماشالله آجرک الله فدای هرچه شاعر اهل بیت دورت بگردم

مهدی خانی
28 تیر 1401 04:12 ب.ظ
سلام
خیلی خیلی گریه کردم امیدوارم خود مولا پاداشتان رابدهد

کریمی
27 تیر 1401 07:18 ق.ظ
سلام ، احسنت بر شما …احسنت.. احسنت .. احسنت …
بارها گوش دادم و بارها گریستم
اجرکم عندالله
سوزشی در جگر داشتم که با شعر شما شعله ور تر شد.
این داغ التیامی ندارد مگر به امید مصرع آخر شعرشما
یا مهدی جان ادرکنی

سمیه
25 تیر 1401 04:18 ب.ظ
عاااااااالی بود در پناه مولا علی باشید

سحر
24 تیر 1401 10:37 ب.ظ
احسنت

فخرروحانی_موسی بن جعفر
16 خرداد 1401 08:21 ب.ظ
فقط عرض میکنم
نطق روح القدس
بلسانک.من ده هابار خواندم.گوش دادم وبه رغم مشاغل فکری هم چنان مشتاق استماعم

نجمه
16 خرداد 1401 04:07 ب.ظ
خیلی‌ خیلی زیباست، اشکام جاری شد، اللهم عجل لولیک الفرج

باقری
15 بهمن 1400 09:58 ق.ظ
عالی بود
عاقبتتان بخیر

شادی راستگو
13 دی 1400 12:06 ق.ظ
بسیار عااااااالی علی پشت و پناهتون

محمدعلی خااکپور
09 مهر 1400 10:23 ب.ظ
سلام اقاسیدحمید.. «میزنم داد که سید همه از نسل علی ست(ع)»»چه بگویم به انا الحق(عج) که علمدار علی ست(مده ظله)»»پرچم سبز بدوش. سیدعلی خامنه ای(مده ظله)»»درلوایش شده شیعه همگی یار علی(ع)یارعلی(مدهظله)سیدحمید برقعی ارادتمند احسنت.ماشا الله

علی محمد قنبرلو
11 مرداد 1400 12:36 ب.ظ
بسیار عالی

احمد
09 مرداد 1400 08:28 ب.ظ
در دنیا و آخرت به مولا علی می سپارمت
وقتی یاد زهرا س افتادی منم دعا کن

حسین علی رستمی پاکدهی
06 مرداد 1400 05:15 ب.ظ
بسمه تعالی
با سلام و ادب و آرزوی توفیقات روزافزون
بسیار زیبا و هنرمندانه، مبحث رسالت، ولایت و امامت را با زبان نظم بیان فرمودید.
خداوند به شما جزای خیر و عاقبت همه ما را هم ختم بخیر بفرماید. "ان شاءالله"

حسین علی رستمی پاکدهی
06 مرداد 1400 04:54 ب.ظ
بسمه تعالی
با سلام و ادب و آرزوی توفیقات روزافزون
بسیار زیبا و هنرمندانه، مبحث رسالت، ولایت و امامت را با زبان نظم بیان فرمودید.
خداوند به شما جزای خیر و عاقبت همه ما را هم ختم بخیر بفرماید. "ان شاءالله"

مهدی خوزستان
27 تیر 1400 03:30 ق.ظ
پسر تو با دل من چه ها که نکردی تو منو به اتیش کشوندی
کشوندی تا دوباره بنویسم

مهرگان
24 تیر 1400 11:39 ق.ظ
سید خدا حفظت کنه خیلی فوق العاده هستی...ان شا اللله ثابت قدم باشی

رضا
22 تیر 1400 01:47 ب.ظ
خدا طول عمر باعزت به شما بده و ثابت قدم بمانی انشاءالله

مسعود
29 مهر 1399 01:02 ب.ظ
فوق العاده است.
معلوم است عنایت الهی شامل حال ایشان بوده، توفیقات شان افزون باد !

ظهور
21 اردیبهشت 1399 06:55 ق.ظ
عااااااااالی

شهریار
21 اسفند 1398 02:33 ب.ظ
سلام
دمت همیشه گرم.خدا سلامت وخیرت بده با نفس وشعر زیبایت.

سید مرتضی‌ عابدینی
19 اسفند 1398 08:37 ق.ظ
روشنم کردی مرد

عماد
09 شهریور 1398 10:51 ق.ظ
عالی خدا خیرتون بده

آیه
30 مرداد 1398 07:09 ق.ظ
احسنت

بهارنارنج
30 مرداد 1398 07:05 ق.ظ
به اکسیژن می مانَد این ابیات
خداقوت

جواد
11 بهمن 1397 09:27 ق.ظ
سلام
شعرهاتون خوبه مخصوصا وقتی خودتون می خونید
اگه اجازه بدین یه انتقاد هم بکنم
شما یه چهره مذهبی و محبوب دارید و الگو میشید برا خیلی ها و نشان میدید که میشه مذهبی باشی و ریش را بتراشی و قبح تراشیدن را می شکنید
شما که به امیرالمومنین صلوات الله علیه اینقدر علاقه دارید چرا توجه نمی کنید که ایشان دوست دارند روی صورت مردان محاسن باشد
یاعلی

پوریا
28 دی 1397 06:23 ب.ظ
ماشالله
انشالله دم شما همیشه گرم باشه و همیشه مایه سرفرازی در برابر دشمنان داخلی و کسانی که شیعه انگلیسی هستند باشه

همراز
12 دی 1397 03:37 ب.ظ
بسیار عالی بود.کاش باصدای خود ان را به صورت کامل می خواندید.

شیخ امیرکلایی
15 آذر 1397 02:42 ق.ظ
فعلا لم یکن لک کفوا احد در حلاوت شعری گلی گل خیلی دوستت دارم سید

علب
24 شهریور 1397 02:23 ب.ظ
عالی عالی عالی مرحبا

Fahime
10 شهریور 1397 06:10 ق.ظ
Very spiritual, beautiful

عبدالرضا
05 شهریور 1397 02:50 ب.ظ
بسیار زیبا بود
احسنتم