برای تو زمین تنگ است می دانم تحمل كن

شاعر: هادی جانفدا

۲۱ خرداد ۱۳۹۲ | ۲۸۶۴ | ۱

با حذف ابیات

.....
نمی فهمیم یعنی چه؟ تلاطم از دل دریا
نمی دانیم یعنی چه؟ تولد از دل زهرا

تو را بر محملی از دل از آن بالا فرستادند
تمام آسمان و اهل آن بر پایت افتادند

زمین سر تا سرش چشم است وقتی جلوت اللهی
قدم بگذار ای جان جهان هر جا كه می خواهی

تو را كه مصطفی همواره از جبریل می پرسید
علی در قاب چشم فاطمه هر شب تو را می دید

برایت قبل از آنی كه بیایی گریه می كردند
برای تو شهید كربلایی گریه می كردند

برای تو زمین تنگ است می دانم تحمل كن
برایت زندگی ننگ است می دانم تحمل كن

برایت ای بلوری كه تراشیده شدی در عرش
زمین و آسمان سنگ است می دانم تحمل كن

برای تو كه گوشت پر ز آهنگ بهشتی هاست
كلام من بد آهنگ است می دانم تحمل كن

تو و با ظلم سازش؟! هرگز این آیین مردان نیست
تو حرف آخرت جنگ است می دانم تحمل كن

زمین می ماند و تو ظهر شور انگیز عاشورا
و آن روز حماسی و غرور انگیز عاشورا

به پیش بادها استاده ای ای روح طوفانی
نگاه تو عمیق و ساده چون آیات قرآنی

خدا را هر چه با اثبات خود اثبات می كردی
تمام عقل ها و روح ها را مات می كردی

كنون من مانده ام بین سرود و مرثیه حیران
منم یك لحظه زیر آفتاب و لحظه ای باران

كنون من مانده ام با عقده های تو گره خورده
دلی كه با ضریح كربلای تو گره خورده

قلم از عشق تو آقا زیارت نامه می خواند
و فطرس در جوار تو برایت نامه می خواند

یكی از نامه ها خیس است همراهش سلام ماست
و تو با مهربانی می نویسی این غلام ماست

 

هادی جانفدا

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 4 رای


نظرات

کیمیا صادقی
۲۲ خرداد ۱۳۹۲ ۰۷:۲۲ ب.ظ
زیبا و عالی ممنونم