غزل برای تو سر می بُرم، عزیزترین!

شاعر: سعید بیابانکی

۲۰ آبان ۱۳۹۱ | ۴۰۷۹ | ۲
گرفته بوی تو را خلوت خزانی من
کجایی ای گل شب بوی بی نشانی من؟

غزل برای تو سر می بُرم، عزیزترین!
اگر شبانه بیایی به میهمانی من

چنین که بوی تنت در رواق ها جاری است
چگونه گل نکند بغض جمکرانی من؟

عجب حکایت تلخی است نا امید شدن
شما کجا و من و چادر شبانی من؟

در این تغزّل کوچک، سرودمت ای خوب
خدا کند که بخندی به ناتوانی من

به پای بوس تو آیینه دستچین کردم
کجایی ای گل شب بوی بی نشانی من؟

سعید بیابانکی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.86 با 14 رای


نظرات

خدیجه شیخ الاسلامی
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ ۱۱:۵۷ ب.ظ
با سلام
بسیار زیبا و پر از احساس بود

ملکان
۲۱ آبان ۱۳۹۱ ۰۹:۲۳ ق.ظ
سلام و عرض ارادت
مثل همیشه...