غزل برای تو سر می بُرم، عزیزترین!

شاعر: سعید بیابانکی

20 آبان 1391 | 4194 | 2
گرفته بوی تو را خلوت خزانی من
کجایی ای گل شب بوی بی نشانی من؟

غزل برای تو سر می بُرم، عزیزترین!
اگر شبانه بیایی به میهمانی من

چنین که بوی تنت در رواق ها جاری است
چگونه گل نکند بغض جمکرانی من؟

عجب حکایت تلخی است نا امید شدن
شما کجا و من و چادر شبانی من؟

در این تغزّل کوچک، سرودمت ای خوب
خدا کند که بخندی به ناتوانی من

به پای بوس تو آیینه دستچین کردم
کجایی ای گل شب بوی بی نشانی من؟

سعید بیابانکی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.86 با 14 رای


نظرات

خدیجه شیخ الاسلامی
24 اردیبهشت 1392 11:57 ب.ظ
با سلام
بسیار زیبا و پر از احساس بود

ملکان
21 آبان 1391 09:23 ق.ظ
سلام و عرض ارادت
مثل همیشه...