دوباره رو سفید تو، دوباره رو سیاه، من

شاعر: غلامرضا طریقی

04 دی 1391 | 11000 | 5
همیشه برده، خواه تو، همیشه مات، خواه من
بچین، دوباره می زنیم، سفید تو، سیاه، من

ستاره های مهره و مربّعات روز و شب
نشسته ام دوباره رو به روی قرص ماه، من

پیاده را دو خانه تو وَ من یکی، نه بیش تر
همیشه کلّ راه تو، همیشه نصف راه، من

تمسخر و تکان اسب و اندکی، درنگ، تو
نگاه و دست بر پیاده باز هم نگاه، من

یکی تو و یکی من و یکی تو و یکی نه من
دوباره رو سفید تو، دوباره رو سیاه، من

دوباره شاد لذت نبرد تن به تن تو و
دوباره شرمسار ارتکاب این گناه، من

تو برده ای و من خوشم که در نبرد زندگی
تو هستی و نمانده ام دمی بدون شاه، من

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.23 با 26 رای


نظرات

مرتضی داوری
08 شهریور 1404 05:37 ق.ظ
مصراع دوم ایراد وزنی دارد.
وزن شعر چهارتا مفاعلن هست و به هیچ عنوان این وزن دوری نیست که بتوان در پایان نیم مصراع از هجای کشیده استفاده کرد. ( م ) در واژه ی ( می زنیم ) خارج از وزن هست.

من
03 شهریور 1403 06:12 ب.ظ
لذت نبردم

حامد
25 آبان 1401 10:05 ب.ظ
چقد زیبا پنجاه بار خوندم و صد بار کیف کردم

سیدمحمدرضا شرافت
09 دی 1391 06:23 ب.ظ
چقدر زود شعر رو تموم کرده...چرا؟

سیدعلیرضا جعفری
04 دی 1391 10:16 ب.ظ
همیشه برده، خواه تو، همیشه مات، خواه من
بچین، دوباره می زنیم، سفید تو، سیاه، من

سفید تو
سفید تو
سفید تو
سیاه من
سیاه من
سیاه من...