کاش می شد که غزل باز بشوراندمان

شاعر: محسن شهرکی

26 آذر 1392 | 2806 | 3

شکل دردیم که جز شعر نمی داندمان
کاش می شد که غزل باز بشوراندمان

ما غریبیم در آیینه چشمان شما
اهل ایلیم ولی دشت نمی خواندمان

فقط از خلوت تنها شده ی پنجره ها
مانده بغضی که هر آیینه بسوزاندمان

بازکن ای دل رویین تن من، پنجره را
تا صمیمیت خورشید بپوشاندمان

هر کجا پای نهادیم کسی معجزه شد
که از این روی به آن روی بگرداندمان

بخت و اقبال چنین بود، بفهمیم رفیق!
که به جز شعر کسی قدر نمی داندمان
 

محسن شهرکی

  • متولد:
  • محل تولد:
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.29 با 17 رای


نظرات

تقدیسی
11 بهمن 1403 12:03 ق.ظ
درودها
دکترمحسن شهرکی از شاعران خوب و توانمندقوچانی است و باغث افتخار

آ.ک
29 مهر 1399 10:14 ق.ظ
خیلی خیلی عالی بود

علی
25 شهریور 1399 04:33 ب.ظ
عالی بود از محسن شهرکی بیشتر از این هم انتظار نیست شاعری اهل دل و با محبت و تحصیلکرده و اشنا به علم شعر