نور خدا را چشمهایت مستدل کرد

شاعر: قاسم صرافان

۱۹ خرداد ۱۳۹۶ | ۳۰۱۵ | ۵
پیچیده در این کوچه‌ها عطر عبایت
همراه با نجوای زیبای دعایت

در جام چشمان زلالت شور داری
در کیسه با خرما مگر انگور داری؟

دارد شراب کوثری میخانه‌ی تو
شال شکوه حیدری بر شانه‌ی تو

با نان و خرما مي‌رسي، من هم يتيمم
اما نه خرما، مست دستان کريمم

مي‌زد به پايت بوسه لب‌هاي مدينه
اي خوش به حال نيمه شب‌هاي مدينه

در دست هايت ياکريمان لانه دارند
وقت قنوتت قدسيان پيمانه دارند

نوشيده‌ام با قدسیان ساغر به ساغر
نوشیده‌ام با نام تو تا جام آخر

از واژه‌ها مِی مي‌چکيد و مي‌نوشتم:
سرمست آقاي جوانان بهشتم

شمس ابن شمسی، آبروی آفتابی
با صحن خاکی، ساقی ابن بوترابی

ميخانه‌ خاکي غبارش هم شراب است
اِنعام صحن خاکيت هم بي حساب است

این مثنوی تا یاد سردار جمل کرد
روح القدس گویی هوای این غزل کرد

«یا محسن»م در حال مستی «یا حسن» شد
نامت قلم را محو نوری در ازل کرد

من در زمان آواره‌ آن لحظه هستم،
وقتی که دستان تو «قاسم» را بغل کرد

آنگونه او را خوش در آغوشت کشیدی
تا بی تو بودن مرگ را پیشش عسل کرد

دست کریمت یاکریمان را غذا داد
شاه و گدا را لطف تو ضرب المثل کرد

با تو وجود عشق اثباتی نمی‌خواست
نور خدا را چشمهایت مستدل کرد

آورده‌ای از آسمان نور خدا را
چشم تو روشن کرد چشم مرتضی را

پای تو دوش مصطفی را عرش کرده
جبریل بالش را برایت فرش کرده

پای پیاده کعبه می‌آید به سویت
لب های زمزم تشنه‌ آب وضویت

روح تو را از نور زهرا آفريدند
از اسم تو اسماء حسنا آفريدند

نام حسن يعني تمام حُسن دنيا
حالا من و دست کريم آل طاها

قاسم صرافان

  • متولد:
  • محل تولد: آبادان
  • مهندسی کامپیوتر دانشگاه اصفهان
  • مسافر
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.75 با 8 رای


نظرات

لیلاکامل
۱۰ بهمن ۱۳۹۷ ۰۱:۴۱ ب.ظ
بسیار عالی

رضا محمدصالحی
۰۲ مرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۰۴ ب.ظ
سلام

بیخود نیست هرجا نام صرافان را می بینم شتابان به خواندن شعر می دوم

از همه ی زیبایی های این سروده ی زیبا که بگذریم عبور هنرمندانه از مثنوی به غزل و برگشت به مثنوی غوغاست :

این مثنوی تا یاد سردار جمل کرد
روح القدس گویی هوای این غزل کرد

«یا محسن»م در حال مستی «یا حسن» شد
نامت قلم را محو نوری در ازل کرد

من در زمان آواره‌ آن لحظه هستم،
وقتی که دستان تو «قاسم» را بغل کرد

آنگونه او را خوش در آغوشت کشیدی
تا بی تو بودن مرگ را پیشش عسل کرد

دست کریمت یاکریمان را غذا داد
شاه و گدا را لطف تو ضرب المثل کرد

با تو وجود عشق اثباتی نمی‌خواست
نور خدا را چشمهایت مستدل کرد

آورده‌ای از آسمان نور خدا را
چشم تو روشن کرد چشم مرتضی را

...........
خداوند حافظ جناب صرافان باشد و افتخار شاگردیش نصیب ما

علی ایثارگر
۰۲ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۰۱ ق.ظ
به به به به

سیدوحید حسینی
۰۱ مرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۲۲ ب.ظ
جزاکم عنده و عند ربه

احسنت احسنت

حال مارا به شور کشانیدی

خدا معرفتمان دهد.

الهام فرخی
۰۱ مرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۵۶ ب.ظ
با نان و خرما مي‌رسي، من هم يتيمم
اما نه خرما، مست دستان کريمم
..................................
بسیار عالی بود. احسنت!
قبول باشه انشالله