بهار آمده در كوچه، چتر گل بر سر
نوشته عید مبارك به روی حلقه در
گذشته از همه شهرها و آورده
ستارههای قشنگی ز شهر پیشاور
بهار حال خوشی دارد و پر از خندهست
میان سبزه، كنار درخت، زیر گذر
سبد سبد گل سرخ و سفید آورده
لباس تازه به تن كرده است كوه و كمر
خدا كند كه بیاید شبی به كلبه من
بگیرد از من دلخسته و نزار، خبر
خدا كند كه بماند همیشه در ده ما
مباد آن كه از این ده كند خیال سفر
مباد آن كه دلش بشكند از این مردم
مباد آن كه دلش بشكند از این كشور