صبر باید ورنه اینجا میوه شیرین عشق
قسمت فرهاد اگر باشد به پرویزش دهند
مست تقوا عاشقی باشد كه در بزم شهود
ساغرش در دست بگذارند و پرهیزش دهند
درد عالمگیر ما بیدار شد ای عاشقان
همچنان بیدار اگر باشد دوا نیزش دهند
***
هر كه در حلقه ما سست بود پیمانش
عین لطف است اگر خاك كند پنهانش
***
زیبای من چو بوی گل از راه میرسد
چون مژده طلایی دلخواه میرسد
از انتظار آمدنش خسته چون شدم
تا میروم كه شب شوم آن ماه میرسد
ای دل صبور باش كه زیبا صبور نیست
تا تن زدی به دوریاش از راه میرسد
بیطاقتی مكن كه اگر عمر اجازه داد
آن قسمت پریشده ناگاه میرسد
كاری كه اسم اعظم امید میكند
تیر نظر به دست نظرگاه میرسد
گل میدهد به دست من امید تا مرا
پای نفس به گلكده آه میرسد
چشمم اگر ادامه دهد كار گریه را
آب حیات من به لب چاه میرسد