اما مگر این شیر در زنجیر خواهد شد؟...

شاعر: محمد رفیعی

۲۲ آبان ۱۳۹۱ | ۲۹۹۱ | ۴

 

تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد

فردا قلم ها تیغه ی شمشیر خواهد شد

 

هر چند فردا با غروبش می رود اما

این داستان یک روز عالم گیر خواهد شد

 

این ماجرا تا روز محشر تازه می ماند

هر لحظه اش با اشک ها تکثیر خواهد شد

 

سقای تو فردا بدون دست هم باشد

با یک نگاهش کربلا تسخیر خواهد شد

 

از دیدن حال علی اصغر در آغوشت

دریا هم از نامی که دارد سیر خواهد شد

 

آنها تو را کنج قفس در بند می خواهند

اما مگر این شیر در زنجیر خواهد شد

 

هر بوسه ی جدت محمد روز عاشورا

بر زخم های  پیکرت تفسیر خواهد شد

 

این صحنه ها تکرار یک تاریخ ننگین است

قرآن به روی نیزه ها تکفیر خواهد شد

 

شاعر برایش گفتن از آن روز آسان نیست

در هر هجا همراه شعرش پیر خواهد شد

..................

دیشب کنار قبر شش گوشه غزل خواندم

من حتم دارم خواب من تعبیر خواهد شد

محمد رفیعی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 5 با 3 رای


نظرات

رضا حاج حسینی
۲۳ آبان ۱۳۹۱ ۱۱:۰۸ ق.ظ
سلام. بسیار زیبا شعر میگید. ان شاءالله خوابتون تعبیر بشه و مأجور سیدالشهداء باشید.
از آشنایی با شما خوشنودم.

فاطمه دبیری
۲۳ آبان ۱۳۹۱ ۱۰:۰۴ ق.ظ

شاعر برایش گفتن از آن روز آسان نیست
در هر هجا همراه شعرش پیر خواهد شد
.....
با عرض سلام و ادب
احسنت!
اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیّبُ( آیه۱۰ سوره فاطر)

مصطفی کارگر
۲۳ آبان ۱۳۹۱ ۰۹:۵۱ ق.ظ
سلام. اگر من کنار شما بودم پیشانی‌تان را می‌بوسیدم. این شعر فوق العاده است. تک تک بیت‌هایش عالی‌ست.

الهه کاکی زاده
۲۳ آبان ۱۳۹۱ ۰۸:۰۱ ق.ظ
سقای تو فردا بدون دست هم باشد
با یک نگاهش کربلا تسخیر خواهد شد..

عالی بود..