در ركاب شوق حرف از قامت كوتاه نيست
شاعر: رضا جعفری
۱۸ آبان ۱۳۹۲ |
۳۳۱۵ |
۲
هيچ موجى از شكست شوق من آگاه نيست
در كنار ساحلم امّا به دريا راه نيست
تا مپندارند با مرگم تو مى ميرى بگو
اينكه می بينيد فعل است و ظهور، الله نيست
در مسير لا و الا خون عاشق می دود
در دل معشوق مطلق راه هست و راه نيست
كاروان تشنه اشكت را نشانم داده است
منزل من چشم هاى توست، پلك چاه نيست
روى بر سمّ ستوران دادم و گفتم به خاك
در مقام جلوه خورشيد جاى ماه نيست
مى برى من را و پا را مىكشم روى زمين
در ركاب شوق حرف از قامت كوتاه نيست
صوت داود است جارى از فضاى سينهام
در مسيرش استخوانى گاه هست و گاه نيست
مى زنيدم ضربه امّا من نمى ريزم فرو
كوه را هيچ التفاتى بر هجوم كاه نيست