آتش گرفته است جهان در برابرت

شاعر: پانته آ صفایی بروجنی

07 آذر 1391 | 2343 | 3
آتش گرفته دامن خورشيد پرورت
آتش گرفته است جهان در برابرت

با بوسه ی كبود خدا گر گرفته است
پرهاي نرم زير گلوي كبوترت

شب مي شود سوار به گودال مي رسد
ديگر رمق نمانده به زانوي باورت

از خيمه هاي سوخته فرياد مي كشد
در دست باد موي پريشان دخترت

بانوي آفتاب نشين! تكيه داده است
دنيا به نخل سوخته، اما تناورت

ديگر تو را به سايه ی بالاي سر چه كار ؟
وقتي كه عشق چتر گرفته است بر سرت

اي ظهر داغديده ! زمين آب مي شود
وقتي تو را نفس بكشد صبح آخرت

پانته آ صفایی بروجنی

  • متولد:
  • محل تولد: بروجن
  • مهندسی مکانیک و دانشجوی كارشناسی ارشد ادبیات
  • خوش به حال آهوها
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.58 با 12 رای


نظرات

فاطمه اکبرزاده
27 فروردین 1392 05:39 ق.ظ
عاااالی بود بانوی من
چه تشبیهات ناب ودلربایی
واقعا زیبا بود
ممنونم.

مصطفی کارگر
09 آذر 1391 10:04 ق.ظ
سلام. خوب بود. مخصوصا این بیت:

ديگر تو را به سايه ی بالاي سر چه كار ؟
وقتي كه عشق چتر گرفته است بر سرت

رضا محمدصالحی
08 آذر 1391 03:36 ب.ظ
سلام بانو. بسیار زیبا و عالی . اجرتان با عقیله بنی هاشم