چشم من خورد به آبی که نصیب تو نشد

شاعر: حبیب الله چایچیان

۰۳ آذر ۱۳۹۱ | ۲۵۰۶۶ | ۱۷

بر لب آبم و از داغ لبت می میرم
هردم از غصه ی جانسوز تو آتش گیرم

مادرم داد به من درس وفاداری را
عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم

بوته ی عشق تو کرده ست مرا چون زر ناب
دیگر این آتش غم ها ندهد تغییرم

اکبرت کشته شد و نوبتم آخر نرسید
سینه ام تنگ شد از بس که بُوَد تأخیرم

تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم
آیت قهر بیان شد زلب شمشیرم

سایه ی پرچم تو کرد سرافراز مرا
عشق تو کرد عطا دولت عالمگیرم

کربلا کعبه ی عشق است و من اندر احرام
شد در این قبله ی عشاق دو تا تقصیرم

دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم

باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم

زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک
تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم

وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود
بی رکوع است نماز من و این تکبیرم

بدنم را به سوی خیمه ی اصغر نبرید
که خجالت زده زان تشنه لب بی شیرم

تا کند مدح ابوالفضل، امام سجاد
نارسا هست"حسان"! شعر من و تقریرم

حبیب الله چایچیان

  • متولد:
  • محل تولد: تیریز
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 3.95 با 237 رای


نظرات

مسعود افراسیابی کیا
۰۸ اسفند ۱۴۰۳ ۰۱:۱۹ ق.ظ
جاااااااانم اباالفضل

سلیمانی
۲۶ تیر ۱۴۰۳ ۰۵:۴۷ ب.ظ
چوخ گوزل، نگاه بلند شاعر را می‌رساند این شعر
ان شاءالله مورد شفاعت آقا قمر بنی هاشم قرار گیرید

عذرا
۲۶ تیر ۱۴۰۳ ۱۰:۲۹ ق.ظ
عالى است خدا با حضرت عباس محشورشون كند

عالى است خداى منعال با حضرت عباس محشورشون كند
۲۶ تیر ۱۴۰۳ ۱۰:۲۸ ق.ظ
عذرا

واعظ
۲۰ تیر ۱۴۰۳ ۰۲:۴۹ ب.ظ
من این مداحی را به صورت روضه می خواهم یک بار در تلویزیون گذاشته اونا می خوام

احمد
۱۴ شهریور ۱۴۰۲ ۰۶:۲۷ ق.ظ
سلام اجرتان با آقا سید الشهدا علیه السلام عاقبتتان بخیر

سید مرتضی
۰۸ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۴۰ ب.ظ
عالی عالی

سید مرتضی
۰۸ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۳۹ ب.ظ
فوق العاده عالی بود این شعر

...
۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۲۲ ب.ظ
روح همه شاعران با اخلاص که نیتشون فقط خدا و اهل بیت علیها سلام است شاد.
تاسوعای 1401
التماس دعا

دلسوخته کربلا
۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۱۹ ب.ظ
روح همه شاعران با اخلاص شاد. التماس دعا

وحیدبجنوردی
۲۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۴۳ ب.ظ
خدایش بیامرزد مرحوم،حسان را که یاد آور دهه50ابتدای جوانی مان بود که همیشه درهیئت متحده بجنوردی به سرپرستی مرحوم مدحت(آهنگر)همیشه این نوحه را مداحان درآن هیئت بی ریا می خواندند.نوحه‌ خوانان:علی جوان(سفال).استاقربان زمزم.ولیزاده.محمودمهام.سیدبزرگوارمرحوم،تجلی که یک دفترچه زیبای چرمی همراهش داشت ویادم میاد ابتدای شروع برای نظم سینه زنی باپایش،ارام به زمین میزد واین نوحه :دیرم(کلیسا،کنشت)تو ای سر،رخشنده کردی،تابنده کردی.....

جلال
۰۵ خرداد ۱۴۰۰ ۰۸:۰۰ ق.ظ
خدا روحش و شاد کن با اشعارش میبره تو روضه این مرد خدا خیلی متواضع بود اولین اشعارش و دوران جوانی پیش علامه امینی در هیات میگفت

مسکین
۰۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۲:۳۹ ق.ظ
خداوند های اعلا به شما جزای خیر بدهد... انشاءالله بحب فاطمه سلام الله علیها شهادت حضرت ام البنین میخونم شعر رو نذر ظهور امام زمان علیه السلام حاجت روا باشیم

نوکر اقا
۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۴۸ ب.ظ
دیوانتم عبببببببببببببببباس باب الحوئج به علی اصغر و ام البت یین دستم را با دست که ن با بال بگیر گرفتارررررررررم خرابم سیر دنیا شده‌ام از مشکلات

عباس
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ ۰۵:۱۴ ب.ظ
احسنت به این شعر
خداوند به شما توفیق دهد که باز هم چنین اشعاری بسرایید.

معین
۱۳ دی ۱۳۹۷ ۰۸:۰۱ ب.ظ
بخشی از این شعر رو امشب تو مسجد مداح خوند. این قدر قشنگ بود که تو اینترنت جستجوش کردم و متن کاملش رو پیدا کردم. اجر شاعر و نشر دهنده شعر با خود ارباب

محمود
۲۵ شهریور ۱۳۹۷ ۰۱:۵۲ ب.ظ
عالی بود .ممنون