قیامت، به پا می کنی؛ یا اباالفضل!
شاعر: ابوالقاسم حسینجانی
۰۳ آذر ۱۳۹۱ |
۲۳۵۸ |
۲
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل!
تو را دیده ام بارها؛ یا اباالفضل!
تو، از آب، می آمدی، مشک بر دوش
و من، در تو، غرق تماشا؛ اباالفضل!
اگر دست می داد، دل می بریدم
به دست تو، از هر دو دنیا، اباالفضل!
دل ـ از کودکی ـ از فرات، آب می خورد
و تکلیف شب:" آب، بابا، اباالفضل."
تو لب تشنه پرپرشدی، شبنم اشک
به پای تو می ریزم، اما، اباالفضل!
فدک، مادری می کند کربلا را؛
غریبی، تو ـ هم ـ مثل زهرا، اباالفضل!
تو را هر که دارد، زغم، بی نیاز است
وفا ـ بعد از این ـ نیست تنها، اباالفضل!
تو با غیرت و، آب و، دست بریده
قیامت، به پا می کنی؛ یا اباالفضل!