مشک برداشت که سیراب کند دریا را

شاعر: سید حمیدرضا برقعی

۲۵ مرداد ۱۴۰۰ | ۴۸۸۹ | ۲
مشک برداشت که سیراب کند دریا را
رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد و عکس قمر افتاد درآب
ماه می خواست که مهتاب کند دریا را

کوفه شد، علقمه شق القمری دیگر دید
ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد،سرخ شود چهره آب
زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس
تا در آغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریهء گل بود والا خورشید
در توان داشت که مرداب کند دریا را


روی دست تو ندیده است کسی دریا دل
چون خدا خواست که نایاب کند دریا را
 
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.45 با 20 رای


نظرات

سید امیرحسین غزنینی هاشمی
۲۶ بهمن ۱۳۹۱ ۰۱:۰۷ ب.ظ
با سلام جناب برقعی.
شعر بسیار پر احساس و زیبایی بود

مجتبی آقایوسفی
۰۴ آذر ۱۳۹۱ ۰۱:۱۱ ق.ظ
احسنت به این شاعر با صفا و اخلاص...چقدر این شعر نازنینه.مخصوصا برای این شب ها.