زبان حال جبرئیل با امام حسین (علیه السلام)

شاعر: انسیه سادات هاشمی

۰۴ آذر ۱۳۹۱ | ۳۷۵۵ | ۱
آورده‌ام دو ظرف پر از رنگ، سبز و ســرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
این رنگ، سرنوشت تو را نقش می‌زند
سنگینی‌اش به پای خودت، انتخاب کن!‍

انگار جز به ســرخ تمایل نداشتی
یک‌راست دست بر دل خونم گذاشتی
می‌ریزم اشک با همه جبرئیلی‌ام
مولا! مرا به جای خودت انتخاب کن!

آورده‌ام به هیأت کلبی برایتان
سیب بهشت، انار و گلابی از آسمان
تو ســیب را به مقصد خونین کربلا
تا لحظه فنای خودت انتخاب کن

یک پشته نامه است و هزاران طوافگر
چند آشنا و دوست، برادر، زنان، پسر
وقتش رسیده است، رفیقان راه را
در شأن کربلای خودت انتخاب کن

گفتی رسیده‌ایم، چه صحرای محشری!
با چشم زینبی که به گودال بنگری
روزی به خاک خون شده اش سجده می‌بری
این خاک را سرای خودت انتخاب کن

تا کی به زیرهروله پر پر شوی و من
تنها به بال بال زدن اکتفا کنم؟
بگذار تا ملائکه را با خبر کنم
هل مِن...؟ نه! با رضای خودت انتخاب کن!

سرخی شبیه سیب همان رنگ کودکی
لبخند می‌زنی، چه وصال مبارکی
خون را چگونه پاک کنی از جبین خود؟
بال من و قبای خودت، انتخاب کن…

انسیه سادات هاشمی

  • متولد:
  • محل تولد: قم
  • دکتری مطالعات ترجمه عربی
  • خاکستر سرد
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.45 با 11 رای


نظرات

محسن سلیمان‌زاده
۲۰ مهر ۱۳۹۸ ۰۵:۰۸ ب.ظ
شعر بسیار زیبایی است.
واژه‌ها نمی‌توانند ظرافت و صمیمیت و زیبایی این شعر را بیان کنند، تنها به عرض ارادتی اکتفا می‌کنم.
ممنون