شب است و آینه خواب سپیده می بیند

شاعر: هوشنگ ابتهاج

06 آذر 1391 | 42810 | 7
بر آستان تو، دل پایمال صد درد است
ببین که دست غمت بر سرم چه آورده است

هوای باغ گل سرخ داشتیم و دریغ
که بلبلان همه زارند و برگ ها زرد است

شب است و آینه خواب سپیده می بیند
بیا که روز خوش ما خیال پرورده است

دهان غنچه فرو بسته ماند در شب باغ
که صبح خنده گشا روی ازو نهان کرده است

چه ها که بر سر ما رفت و کس نزد آهی
به مردمی که جهان سخت ناجوانمرد است

به سوز دل نفسی آتشین بر آر، ای عشق
که سینه ها سیه از روزگار دم سرد است

غم تو با دل من پنجه درفکند و رواست
که این دلیر به بازوی آن هماورد است

دلا منال و ببین هستی یگانه ی عشق
که آسمان و زمین با من و تو همدرد است

ز خواب زلف سیاهت چه دم زنم که هنوز
خیال سایه پریشان ز فکر شبگرد است
 

هوشنگ ابتهاج

  • متولد:
  • محل تولد: رشت
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.08 با 119 رای


نظرات

سعید از کرج
21 مرداد 1404 07:58 ق.ظ
من اینجا سخت غمگینم
و با این شعر زود می میرم .

عسگ نظری
06 مرداد 1404 11:20 ق.ظ
نشد وقتی که به شجریان گوش می کنم اشک نریزم

یاسر حیدری ششجوانی
20 آبان 1402 12:54 ق.ظ
با درود. اشعار استاد سایه با صدای دلنشین و بی نظیر دماوند صدا و موسیقی ایران استاد شجریان چنان با روح و روانم بازی میکند که به قولی از این دنیای فانی پر میکشم به دنیای دیگر.
استاد شجریان عزیز روحت شاد و استاد سایه سایه ات بر سر ادبیات کهن ما مانا و مستدام باد.

شهریار امینی
21 دی 1401 12:35 ب.ظ
سایه تکرار شدنی نیست
من اهل افغانستان هستم چنان شیفته اشعار این مرد جاودان هستم که حتی نمیتوانم اینجا چیزی بنویسم چون فکر می‌کنیم سایه دارد نگاه می‌کند و من تحت تاثیر قرار گرفتم

منوچهرتقی زاده
24 اسفند 1400 09:55 ق.ظ
به یقین می توان گفت هرکسی این شعررا خوب بخواند حتمآ عاشق شعرفارسی وبزرگی آقای ابتهاج خواهدشدممنون

شهروز
19 مرداد 1399 05:24 ب.ظ
دل و دماغ ندارم زسختی و زفراق!!!
فدای ، سایه ، و اشعار خوب و دلچسبش

#شهروز از اصفهان

فقط همینو میتونم بگم که........با خواندن شعر روحم پرکشید

شهروز
19 مرداد 1399 05:22 ب.ظ
دل و دماغ ندارم زسختی و زفراق!!!
فدای ، سایه ، و اشعار خوب و دلچسبش

#شهروز از اصفهان

فقط همینو میتونم بگم که........با خواندن شعر روحم پرکشید