آسمان ميخواند امشب قدسيان دف ميزنند
حوريان کل ميکشند و خاکيان کف ميزنند
شير عاشق کش! کدام آهو دلت را برده است؟
تيغ مرحب جو! کدام ابرو دلت را برده است؟
آسماني بيکراني، عاشق دريا شدي
آمدي آيينهي انسيهي حورا شدي
امشب اي زيباترين! اي دلبر کوثر بيا !
شب شبِ عشق است، اي داماد پيغمبر بيا !
بيش از اينها با دل محبوب ما بازي نکن
پيش اين نيلوفر يکدانه غمازي نکن
مثل اقيانوس آرام است اين بانو ولي
در دلش توفان بپا کردي، مدارا کن علي!
«ليله القدر» نگاهش يا علي! اجر تو است
او «سلام فيه حتي مطلع الفجر» تو است
از ازل در پرده بود آيينه دارش ميشوي
در عبور از کوچه باغ عشق، يارش ميشوي
قدّ و بالاي علي از چشم زهرا ديدنيست
واي! وقتي ميرسد دريا به دريا ديدنيست
ماه در امواج دریا ديدني تر ميشود
قدر زهرا با علي فهميدني تر ميشود
مانده احمد تا کدامين وجه رب را بنگرد
روي حيدر را ببيند يا به زهرا بنگرد
اي بلال امشب اذاني را که ميخواهي بگو
«اشهد ان عليا حجت الله»ي بگو
با خديجه کاش چادر مي کشيدم بر سرش
وقت رفتن کاش ميبوسيد او را مادرش
«اُمّ اَيْمَن»! مثل مادر دور زهرا ميپري
تا نريزد اشکي امشب از سر بي مادري
عقد زهرا و علي در آسمانها بسته شد
سرنوشت عشق هم بر زلف آنها بسته شد
گفت احمد: این زره خرج جهاز دختر است
خوب ميدانست حيدر بي زره هم حيدر است
تا مدینه روح را با حاجیان پر ميدهيم
دل به چشم کوثر و دستان حيدر ميدهيم