مانده از آن کاروان ها و از آن چاووش ها

شاعر: قیصر امین پور

۲۷ فروردین ۱۳۹۱ | ۲۳۱۶ | ۰
مانده از آن کاروان ها و از آن چاووش ها
شعله های خفته در خاکستر خاموش ها

کاروان در کاروان خورشید و خون چاووش خوان
راه روشن از طنین گامشان در گوش ها

ذره ای بود از غبار راه آنها آفتاب
مانده اینک سایه برای گران بر دوش ها

هر چه جز تشریف عریانی برایم تنگ بود
از قماش زخم بر تن داشتم تن پوش ها

هر چه گفتم از غم آن روزها و سوزها
هر چه در دل داشتم از نیش ها و نوش ها

هر چه گفتم، هیچ کس نشنید یا باور نکرد
من دهانی نیستم از زمره ی این گوش ها

قیصر امین پور

  • متولد:
  • محل تولد: گتوند
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.5 با 2 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.