دست من باشد و راهی نشود باز کنم؟

شاعر: عباس سودایی

۲۱ آبان ۱۳۹۲ | ۲۳۹۰ | ۰

قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم

و خدا خواست که بی دست و سر آغاز کنم

چشمم از عشق و خجالت زدگی پر شده بود

تیر دشمن کمکم کرد که ابراز کنم

شرم اینگونه خدا قست کافر نکند!

دست من باشد و راهی نشود باز کنم

سر و سریست میان من و مشک و سر و دست

کاش می شد که تو را با خبر از راز کنم

پاک کن چشم مرا تا که مبادا، گل من!

قامت سبز تو را سرخ برانداز کنم

دختری در دل خود گفت:«نباید پس ازین

روی زانوی کسی ناز شوم، ناز کنم»



عباس سودایی

  • متولد:
  • محل تولد: کاشان
امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.2 با 10 رای


نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.