شايد به فكر يك غزل ديگر است او...

شاعر: سعید بیابانکی

۰۸ آبان ۱۳۹۴ | ۳۱۲۸ | ۲

 

پنداشتم كه باغ گلي پرپر است او
ديدم كه نه... برادر من قيصر است او

هركوچه باغ را كه سرك مي كشم هنوز
مي بينم از تمام درختان سر است او

ديروز اگر براي شما شعر تر سرود
امروز هم بهانه ي چشم تر است او

يك عمر آبروي چمن بوده اين درخت
امروز اگر خزان زده و لاغر است او

در خاك مي تپد دل گرمش به ياد ما
چون آتش نهفته به خاكستر است او

او را به آسمان بسپارش به خاك... نه
مثل كبوتران حرم پرپر است او

گاهي زلال و نرم... گهي تند و گاه تيز
تلفيق آب و آينه و خنجر است او

آرام آرميده در اين حجم ترمه پوش
شايد به فكر يك غزل ديگر است او...

 

 

سعید بیابانکی

امتیاز دهید:
Article Rating | امتیاز: 4.83 با 6 رای


نظرات

سیده فاطمه شیخ الاسلام
۱۱ آبان ۱۳۹۲ ۱۱:۳۵ ق.ظ
سلام
برای هشت آبان هزار و سیصد و هشتاد و شش.

"قیصر"!
از من دلگیر نشو
خوب می دانی
تنها "یوسفی" هستی
که "عزیز"
خطابش می کنم

...

و اصلا چرا
باید اسم کسی
قیصر باشد

...

یادت هست؟
اولین بار را؟
همان که
بار آخر بود را
یادت هست؟

...

لبخند تو
خلاصه خوبی ها نیست*
همه خوبی ها
خلاصه لبخند
تو اند

...

"درد را
از هر طرف که بخوانی
درد است"*
اما بعضی دردها
انگار
دردترند

* وامی از قیصر عزیز

روحت غریق نور و رحمت باد
...
سپاس استاد بیابانکی ارجمند. من رو بردید به حیاط پاییزی خانه شاعران ایران. هنوز صدای حسام الدین سراج یادمه و خلوتی خانه شاعران بعد از رفتن جمعیت برای بدرقه قیصر ...

زهرا جودکی
۰۹ آبان ۱۳۹۲ ۰۸:۲۱ ب.ظ
گفته بودید:
آشفتگی ترانه های من
از دوری قیصر امین پور است ....